سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر جملاتی که شیخ "یوسف صانعی" در سخنرانی منتشر شده اش گفته ، نه او ، که کسانی چون "محمد تقی مصباح یزدی" یا "احمد جنتی" یا نه ، یک پیشنماز ساده معمولی که تصادفا در انتخابات به "محمود احمدی نژاد" رای داده بوده ، در یک جلسه خیلی خیلی خصوصی به نزدیکترین کسانش و درباره یک شخص خیلی خیلی معمولی و گمنام  گفته بود و باز هم تصادفا فایل صوتی یا احتمالا تصویری آن منتشر شده بود (ببینید صورت مسئله را خیلی خیلی ساده و کوچک کرده ام )، رسانه های وابسته به اصلاح طلبان و سبزها چه در داخل و چه در خارج چه می کردند ، چه تظاهراتی در شهرها راه می انداختند و چه تجمعات و تحصنهایی در مقابل قوه قضاییه می کردند و چه نامه های سرگشاده ای خطاب به رئیس جدید قوه قضاییه می نوشتند ،شیخ مهدی کروبی چند تا نامه به اکبر هاشمی رفسنجانی می نوشت ، نمایندگان اقلیت مجلس چه مصاحبه هایی با بی بی سی فارسی و صدای آمریکا نمی کردند ، روز آنلاین و پیک نت چه ها نمی کردند ، نیک آهنگ چه کاریکاتورهایی نمی کشید و ...؟

  

حتی اگر فرصت و حال بیشتری برای فکر کردن و تامل داشتید ، پیشنهاد وقتگیرتری می کنم و آن اینکه :  توضیحات دفتر آقای صانعی را مبنی بر اینکه این لفظ "حرامزاده" مربوط به احمدی نژاد نیست و به ماجرایی بر می گردد که در اواسط سخنرانی به آن اشاره شده است بخوانید. خوب ، حالا بروید سخنرانی را کامل گوش کنید و ببینید این حرف چقدر درست است و بعد - نه برای جواب دادن فقط برای فکر کردن و تامل - ببینید : کسانی که فریادهای دروغگو - دروغگویشان گوش فلک را کر کرده بود ، دروغگویند یا مخاطبانشان ؟ یادتان بیاید سخنرانی احمدی نژاد را که چند نفری که ماشینها را آتش می زدند و بانکها را تخریب می کردند و ... را "خس و خاشاک" نامید و از فردا رهبران رسانه ای و جنگ روانی سبزها گفتندو نوشتندو القا کردند که احمدی نژاد تمام 13 میلیونی که به رقیبش رای داده اند را خس و خاشاک نامیده است  که کار به پخش دهها باره عین سخنرانی رئیس جمهور در صدا و سیما کشید تا مردم ببینند و بشنوند که دروغگو کیست !

من باز هم بالاتر را می گیرم و می گویم : منظور شیخ یوسف صانعی از " حرامزاده" نه احمدی نژاد بلکه کس دیگری است که در اواسط سخنرانیش داستانش را تعریف کرده ، سوال این است که آیا یک مرجع تقلید ، نه حتی یک روحانی ، نه حتی یک مومن و مسلمان ، نه نه حتی یک انسان از لحاظ اخلاقی مجاز است حتی به دشمن خونیش بدون آنکه سند و مدرکی داشته باشد ، لفظ "حرامزاده" را اطلاق کند ؟ واقعا تصور این موضوع را برای یک روحانی و کسی که سالها بود لقب "مرجع تقلید" را یدک می کشید ممکن و قابل تصور می دانید ؟

هم فایل صوتی و هم تصویری ِجملات "فقیه عالیقدر مرجع عظیم الشان جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی" براحتی در اینترنت قابل دسترسی است . اما برای کسانی که عین جمله مربوط را نمی دانند می نویسم و از خداوند متعال و شخص آقای دکتر احمدی نژاد و همه مخاطبان وبلاگم آن هم در آستانه ماه مبارک رمضان پوزش می خواهم :

در مجلس در مقابل قرآن به خدا سوگند می خورند این هم کفّاره داره هم حنثش معصیت کبیرس. اون وقت چطور روز از نو روزی از نو؟ این از حرومزادگیشه دروغ می گه! والا امام زمان رو می بینه ." .. البته شاهد دیگری بر این امر اینکه: "روزی که مثلا برای خودش جشن پیروزی گرفته بود هم در ملا عام به حرامزادگیش اعتراف کرد! مگر آنجا نگفت من سیدم و شال سبز بر گردن انداخت! پدر شناسنامه ایش سید بود مگر؟"

 

پ.ن : این نوشته من ، بیشتر از آنکه برای شنیدن جواب باشد ، برای کمی تامل و تفکر است و بس .

 

متن کامل سخنرانی شیخ یوسف صانعی را در اینجا بخوانید. 

در همین رابطه بخوانید:

1- سه خبر عجیب

2- نگاهی به توضیحات دفتر صانعی درباره توهین به احمدی نژاد

3- جهان نیوز : فیلم اهانت آیت الله صانعی به رئیس جمهور  

3- یک دلیل ساده برای نقض مرجعیت صانعی

4- شیخ یوسف صانعی ؛ امام جماعت مسجد ضرار  

5- نامه ای از یک طلبه کوچک به شیخ برجسته !

 

منبع: وبلاگ آب و آتش



کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/5/30:: 6:37 عصر :::: پیامها

مطالعه متن کامل سخنرانی یکی از علما در گرگان و تهمتی که به جناب آقای احمدی نژاد زده اند مرا برآن واداشت تا چند کلامی را بنویسم و از خداوند عاجزانه طلب کنم که به ما توفیق دهد تا در مواقع عصبانیت چیزی نگوییم که دنیا و آخرتمان را بر باد دهد.

گواهی دروغ یا امضای ناحق، همان تهمت است که از گناهان کبیره و حق النّاس بوده، و در زبان آیات و روایات به عنوان بهتان مطرح است. آفت گواهی دروغین به قدری زشت و مفسده‏انگیز است که قرآن آن را در کنار بت‏پرستی قرار داده و به شدت از آن نهی فرموده، آنجا که می‏فرماید: «فاجتَنبوا الرِّجْسَ مِنَ الاوثانِ واجتَنِبُوا قَوْلَ الزّور»2 از پلیدی‏های بت‏ها اجتناب کنید، و از سخن باطل بپرهیزید.
بزرگی گناه بهتان و تهمت که همان گواهی به دروغ است آن چنان در نابودی ایمان اثر دارد که امام صادق(ع) فرمود: «اذا اتّهَمَ المؤْمِنُ أَخاهُ، انمات الایمانُ فی قَلبِهِ، کما یَنماتُ الملحُ فی الماء» کسی که به برادر دینی‏اش تهمت بزند، ایمان در قلب او چنان ذوب می‏شود که نمک در میان آب ذوب می‏گردد. به همین نسبت، مجازات الهی و کیفر اخروی تهمت زننده، بسیار سخت و کمر شکن است، ابی‏یعفور نقل می‏کند؛ امام صادق(ع) فرمود: «کسی که به مرد یا زن با ایمانی تهمـت بزنـد، و صفتی که در او نیست به او نسبت دهد، خداوند در قیامت او را از میان آبی بسیار متعفّن بیرون می‏آورد.»و معلوم است که چنین کسی در قیامت در پیش روی مردم چهره بسیار پلید و بوی کریه و تنفّرآمیزی خواهد داشت. از جمله سهمگین ترین تهمتها تهمت ناموسی است.در قرآن کریم  در این باره می‏خوانیم: «وَالّذین یَرمُون المحْصنات ثمّ لم یَأتوا باربَعَةِ شهداءَ فاجلدوهم ثمانینَ جَلْدةً و لا تقبَلُوا لَهُمْ شهادَةً ابدا و اولئک هُمُ الفاسِقُون». و کسانی که به زنان پاکدامن تهمت می‏زنند، سپس چهار شاهد (در نزد قاضی) برای مدّعای خود نمی‏آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و گواهیشان را هرگز نپذیرید، و آنها همان فاسقانند."
این آیه بیانگر آن است که اگر انسان به زن پاکدامن نسبت ناروای ناموسی بدهد، هرچند راست بگوید، باید چهار شاهد اقامه کند وگرنه به عنوان مجرم، باید هشتاد تازیانه بخورد... این حدّ همان است که در فقه اسلامی به «حد قذف» معروف است که شامل نسبت زنا و لواط می‏شود که اگر کسی مرتکب آن شد، باید هشتاد تازیانه به عنوان حد قذف بر او جاری ساخت، و اگر این تهمت چهار بار تکرار گردد، و پس از هر بار، حد بر او جاری شود، پس از چهار بار، حکم او اعدام است. در پایان برای تکمیل این بحث نظر شما را به ماجرای زیر جلب می‏کنم:
امام صادق(ع) دوستی داشت که از او جدا نمی‏شد، روزی به یکی از غلامان امام صادق(ع) که از اهالی هند بود گفت: «ای زنازاده کجا بودی؟» امام صادق(ع) از این بدزبانی او به قدری ناراحت شد که دستش را محکم بر پیشانی‏اش زد و فرمود: «سبحان اللّه! آیا نسبت زنا به مادرش دادی؟ من فکر می‏کردم تقواداری، اکنون دانستم که بی‏تقوا هستی.»
او عرض کرد: «قربانت گردم، مادر این غلام اهل سِنْد (از ایالت‏های هند) است. او مشرک بود و در حال شرک این غلام را به دنیا آورده، بنابراین غلام زنازاده است.» امام صادق(ع) فرمود: «آیا نمی‏دانی که هر ملّتی نزد خود قانون ازدواجی دارد؟! از من دورشو که دیگر تو را نبینم.» آن شخص بدزبان رفت و امام تا آخر عمر، دیگر او را نپذیرفت.

 

منبع: وبلاگآینده انقلاب اسلامی



کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/5/30:: 6:33 عصر :::: پیامها

خبر مرگ اصلاحات را حجاریان تئوریسین اصلاح طلبان زمانی اعلام نمود که در آن زمان بسیاری از سران این گروه و دیگر تئوریسین های مطرح و شاخص این تفکر در حیرت رفته و عده ای در مقابل این تفکر جبهه گیری نموده و عده ای هم آن را یک بازی سیاسی می دانستند
 
 
ولی افرادی از جمله سید محمد خاتمی که به نحوی رهبری این گروه را در دست داشتند در خصوص سخنان حجاریان با اینکه خود متهم درجه اول حجاریان در مرگ اصلاحات به شمار می رفتند کاملا سکوت نمودند. این سکوت معنادار ناشی از درک واقعی بودن این خبر بود ولی نکته قابل توجه این بود که این افراد بعد از این مرگ به سوگ ننشستند و مشغول به بومی سازی تفکری دیگر از غرب شدند.
افراد شاخص اصلاحات تجربه زیادی در بومی سازی تفکرات غربی داشته که یکی از مهمترین آنان نیز طرح گفتگوی تمدن ها بود که شخص سید محمد خاتمی آن را از روی طرح ایجاد دهکده جهانی که پروژه ای امریکایی است مطرح نمود.
دهکده جهانی طرحی است که امریکایی ها آن را هدف حکومت بر جهان مطرح نموده و جهان را حکومتی واحد فرض کرده و مدیریت این حکومت واحد را در اختیار امریکا می دانند. کارشناسان امریکایی در زمان طرح این حکومت واحد جهانی بررسی های زیادی انجام داده و کشورهای جهان را به 3 گروه تقسیم نمودند.
گروه اول کشورهایی که ارزشهای امریکایی در کشورشان تبدیل به ارزش شده است.
گروه دوم کشورهای بیمار که باید برخی تفکرات و ارزش ها در آن کشورها اصلاح شده و ارزشهای امریکایی جایگزین آن گردد.
گروه سوم کشورهای خطرناک که علاوه بر این که ارزش های امریکایی را قبول ندارند حتی آنها را ضد ارزش دانسته و خود ارزش های دیگری را در جهان طرح می نمایند.
در این طرح تحقیقاتی ایران به عنوان یکی از 6 کشور خطرناک شناخته و برنامه ریزی های زیادی در دهه های اخیر برای تغییر حکومت فکری آن صورت گرفته که از حمله و تهدیدات نظامی آغاز و در سال های اخیر به تهدیدات نرم تبدیل گردیده است.
اوایل انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) واژه ای بسیار همسو با تفکرات امریکا یعنی شیطان بزرگ را اعلام نمودند که در طی این سالها امریکایی ها را بسیار آزار می داد ولی آنها نیز در این سه دهه تلاش زیادی نمودند و واژه ی محور شرارت را به واژه نامه سیاسی جهان اضافه نموده و ایران را یکی از این محورها معرفی کردند.
ایران در تفکر امریکایی کشوری است که تا کنون توانسته در میان مسلمانان تفکر خود را به دو گروه شیعه حزب الله لبنان و گروه سنی حماس انتقال داده و دو مهره حساس را در کنار اسرائیل پرورش دهد. البته امریکایی ها خوب می دانند که ایران با چه سرعتی در حال گسترش تفکر خود در 70 کشوری که امریکایی ها آن را گروه دوم یعنی گروه بیمار می دانند می باشد و از این رو احساس خطر نموده چون با ادامه این روند از سوی ایران تفکر تشکیل دهکده جهانی با محوریت امریکا به خطر افتاده و در واقع غیر عملی خواهد شد.
از این رو اصلاح طلبان در ایران از سالها پیش از سوی غرب و امریکا شناسایی شده و برای ایجاد انقلاب درونی در ایران پشتیبانی می شدند.
البته اشتباه امریکا در این میان این بود که با کمک بنیاد سوروس که ویژه تغییر حکومت در کشورهای گروه دوم تشکیل شده بود با بومی سازی طرح بنیاد سوروس در ایران می خواستند کشوری از گروه سوم مد نظر خود را با روش های گروه دوم تغییر داده که با توجه به معادلات موجود در ایران موفق نشدند.
یکی از مشکلات امریکایی ها در ایران عدم ارائه اطلاعات صحیح از سوی اصلاح طلبان از اوضاع داخلی ایران به اتاق های فکر امریکایی است که باعث شده است امریکا در این سالها در تمامی پروژه های خود شکست را پذیرا باشد.
دلیل این امر نیز در واقع عدم واقعیت انگاری اصلاح طلبان از وضعیت موجود کشور و در نظر نگرفتن تمامی معادلات داخلی بوده به شکلی که اصلاح طلبان در پایین کوه ایستاده و میخواهند تا نوک قله را ببینند که این امری غیر ممکن و غیر عاقلانه به نظر می رسد.
نکته قابل توجه این است که با توجه به تمامی شکست های امریکا در این سالها امریکا و اصلاح طلبان مطمئنا راه های دیگری را نیز در آینده امتحان کرده و تحرکات دیگری را نیز از خود نشان خواهند داد ولی ای کاش اصلاح طلبان به نکته ای که امریکا سالها پیش در خصوص ایران دست یافته بود می رسیدند و درک می کردند که حکومتی که با رهبری دینی مدیریت شود یکی از قوی ترین حکومت ها بوده و در صورت بسط آن در جهان شاهد آماده سازی جهان برای ظهور حضرت ولی عصر (عج) خواهیم بود... انشاالله   

 

منبع: وبلاگ سرباز



کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/5/27:: 8:7 عصر :::: پیامها

در جریان انتخابات و در زمان تبلیغات نامزدها ،عکس ها و تصاویر زیادی از شور و شوق و ناراحتی و هیجان و خشم و شادی طرفداران کاندیداهها در سایت ها ، روزنامه ها ، تلویزیون ، سی دی های تبلیغاتی و در و دیوار شهرها مشاهده می شد .

در این بین آنچه بیش از همه جلب توجه می کرد انتخاب یک رنگ بود که در پیشینه تاریخی کشور نشانه و نماد دینی و مذهبی را با خود به همراه داشت.

 حامیان موسوی ادعا می کردند به دلیل سید بودن میر حسین رنگ سبز را انتخاب کرده اند و از آن به عنوان نماد رنگی ستادهای تبلیغاتی شان استفاده می کنند.( آنها می گفتند که انتخاب این نماد رنگی هیچ ارتباطی با انقلاب ها و براندازی های مخملی ندارد.) 

در فرصت تبلیغاتی 20 روزه در کشور رنگ سبز بود که در کوچه و مدرسه و بازار جولان می داد به نحوی که این رنگ کاملا انحصاری شده بود و برای جامعه سادات هم این شبهه ایجاد شده بود که نکند این رنگ از ابتدا برای میر حسین و طرفدارانش خلق شده بوده است و آنها خبر نداشته اند.

در این مدت چند ماهه چگونگی و راههای مختلف استفاده از اشیاء سبز و بهره های تبلیغاتی آن را دیدیم و شنیدیم. تا آنجا که برخی طرفداران موسوی به منظور حفظ قداست و افزایش اثرگذاری اقدامات خود روبانهای سبز را علاوه بر دست و پای خود ، به سر و کله حیوانات خانگی شان هم می می بستند!

البته منٍ نویسنده این موضوع را شنیده بودم ولی باورم نمی شد تا اینکه عکس زیر را در میان تصاویر حامیان موسوی دیدم.

 

منبع: وبلاگ ایران حامی



کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/5/21:: 6:14 عصر :::: پیامها

شیخ مهدی این روزها همه دغدغه اش زندانیان و بازداشت شدگان است .

او شبها خوابش نمی برد

ساعت 2 بامداد می رود که بخوابد اما خوابش نمی برد.

تنش می لرزد.

قرآن می خواند بلکه آرام شود ولی آرام نمی گیرد.

دوش می گیرد که آرامش کند ولی آرام نمی شود.

بیچاره تا طلوع آفتاب خوابش نمی برد.

می خواهم بگویم آ شیخ آن روزها که بی قانونی می کردی و  هوادارانت را تحریک می کردی که به خیابان ها بیایند دغدغه نداشتی

شیخ مهدی تو به جای آنان که امروز در زندانند و شاید بعضاً بی گناه و اغفال شده باشند می بایست به زندان می رفتی

چرا که بی قانونی ها و صدور بیانیه هایی که از قبل برایت نگاشته بودند و خط دهی های نابخردانه تو و یار غار اینروزهایت، فضایی را ایجاد نمود که سالهاست دشمن تلاش می کرد چنین فضایــی را بوجود آورد و در این مسیر هم قدم دشمن شدی و این جرمی بس بزرگ است.

شیخ مهدی امروز دلسوزانه خود را حامی اغتشاش گران می دانی و بر محاکمه و معرفی شکنجه گران به مردم تاکید می کنی می خواهم برایت درد دل همسر شهیدی را یاد آوری کنم، درد دلی از آن دوران که شیخ مهدی خود  زندان داشت، دادگاه داشت، قاضی داشت، و می گفتی از قوه قضاییه حکم داشتیم.

 3 ماه از فوت امام گذشته بود که به یکی از مقامات بلندپایه نامه نوشتم.در آن نامه تأکید کردم به خانواده‌های شهدا رسیدگی نمی‌کنند و دائم حکم صادر می‌شود و محدودیت درست می‌کنند و حتی می‌گویند همسر شهید اجازه طلاق ندارد.

آن نامه را به جای آنکه به آن مقام بلندپایه برسانند، به کروبی دادند،

در عرض چند دقیقه و خیلی ضربتی آمدند سراغ من و مرا به زندانی در خیابان دزاشیب واقع در شمال تهران بردند.

دوشنبه من را بازداشت کردند و من 3 فرزندم را که 5 ساله، دبستانی و راهنمایی بودند را تا 3 روز بعد ندیدم.

زندان فضای بسیار کثیفی داشت و با عرض معذرت مثل محل نگهداری حیوانات بود.

شاید 200 نفر از همسران شهدا در آنجا زندانی شده بودند و روی در هم یک قفل آهنی بزرگ گذاشته بودند.

پنج شنبه همان هفته فرزندان من را هم گرفتند و آوردند

کودک 5 ساله من از ترس دچار ناراحتی شدید شده و گریه کرده بود، چون آنها را به زور آورده بودند.

من آنجا فقط ذکر یا اباصالح ورد زبانم بود و همین هم نجاتم داد نه سفارش دیگران.

خانه من را هم پلمپ کرده بودند و به من نمی دادند. همه مردم محله چهارراه تهران‏پارس این را دیده اند و می دانند.

من چند ماه در تهران آواره بودم و هر شب منزل یکی از فامیل ها بودیم و بچه ها هم منزل خواهرم و مادرم بودند.

از مهر تا بهمن خانه نداشتم.

آقای کروبی داخل زندان و در آن اتاق به من توهین کرد و من آنجا از ترس اعتراف کردم که ایشان را بخشیده‌ام،

حتی آنجا یک ضربه هم به سر من وارد کرد

 آنچه خواندید ماجراهای زندان بنیاد شهید بود که از زبان خانم سعیده امین پور همسر شهید اسماعیلی بیان گردیده است.

 

منبع: وبلاگ نسیم وصل



کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/5/21:: 6:12 عصر :::: پیامها

   1   2   3   4      >
کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
طراحی توسط تک تمپ ،ترجمه به پارسی بلاگ با تی ام پی