آقای علی مطهری طی مقاله ای در روزنامه اعتماد ملی کوشیده بود سخنان آیت الله جنتی در نماز جمعه تهران را نقد کند. آیت الله جنتی در نماز جمعه هفته گذشته تهران، دعوت کنندگان مردم به تجمعات غیرقانونی و برگزارکنندگان این تجمعات را مقصر خون های ریخته شده طی هفته های گذشته دانسته و خواستار برخورد با آنها شده بود. آقای علی مطهری در مقاله خود این بیان آیت الله جنتی را- با عرض پوزش از آقای جنتی-با سخن معاویه در جنگ صفین مقایسه کرده است که چون از او پرسیدند چگونه گناه بزرگ کشتن عمار صحابه عزیز پیامبر را پاسخ خواهد داد گفت عمار را من نکشتم، قاتل او علی است که او را با خود به جنگ آورد!! آقای مطهری استدلال آقای جنتی را به سخن معاویه شبیه دانسته و از همین طریق به زعم خود بطلان آن را نتیجه گرفته است!
هرچند آقای علی مطهری دارای سوابق ارزشمند اصولگرایانه است اما متأسفانه باید گفت: ایشان طی ماه های گذشته بنابه دلایلی که ضعف بینش سیاسی خوشبینانه ترین تلقی در این باره است به وادی اظهارنظرهای دشمن شادکن و استدلال های سخیفی ازاین قبیل افتاده اند، پس لاجرم باید اندکی از حقیقت را بازگفت.
حقیقت ساده ای هست که ظاهراً عجله در ناسزاگفتن به ارکان نظام مجال توجه به آن را از آقای مطهری ستانده است. آن حقیقت هم این است که میان علی(ع) و معاویه فرقی هست که نه ایشان و نه هیچ کس دیگر را یارای انکار آن نیست و آن هم این است که علی(ع) در آن قتال به طلب حق برخاسته و در موضع حق ایستاده بود و حال آنکه معاویه کفر و نفاق را نگهبانی می کرد. عمار یاور علی(ع) در جبهه حق بوده و لذا آنها که دست خویش به خون او آلودند جز گمراهان و کفار نبودند. اگر علی(ع)- العیاذ بالله- بر باطل بود و به قصد صدمه به حق و عدل گام در میدان نهاده و امثال عمار را هم با خود همراه کرده بود، بلی استدلال دشمن او صحیح بود که عمار را علی(ع) کشته چون- نستجیر بالله- او را گمراه کرده و با خود به مهلکه کشانده است! کشف مغلطه نهفته در سخن معاویه هنگامی میسر است که داوری خود درباره تشخیص حق از باطل در میدانی که علی و معاویه دو سوی آن ایستاده بودند را در ارزیابی ادعای معاویه لحاظ کنیم والا نگاه مکانیکی به این صحنه طبعاً نتیجه ای جز آنچه دلخواه معاویه به عنوان دشمن بزرگ اسلام بود نخواهد داشت. اکنون هم وضع بر همان منوال است. بلی، اگر آقای موسوی و دوستانش به طلب حقی برخاسته بودند و در اثبات ادعای بزرگ خود دلیلی در دست داشتند و ظلمی بر آنها رفته بود، گناه همه برخوردها با کسانی بود که «طالبان حق» را مورد هجوم قرار می دهند. اما آقای مطهری خود خوب می داند و علناً هم گفته است که موسوی در این میدان حقی ندارد و آنچه ادعا می کند باطلی پوچ و بی اساس بیش نیست. کسی حقی از موسوی ضایع نکرده و ظلمی در حق وی روا نداشته است. در این وضع وقتی او لجاجت می ورزد، مردم را تحریک می کند و با جوسازی و فریب به خیایان ها می کشاند، اگر در این میانه صدمه ای به کسی وارد شد مسئول کیست؟ آنکه به دفاع از جان و مال مردم در مقابل اوباش و اشرار اجیر شده به خیابان آمده و سینه سپر کرده یا آن که مردم را به کلمه باطل خوانده و از پی خود به صحنه ای کشانده که ضرر دنیا و آخرت آنها در آن است؟ به راستی چه کسی مستحق سرزنش است و خیانت در کدام سو آغاز شده است؟ آقای مطهری اگر توجه می کرد که چه کسی در موضع حق ایستاده و چه کسی در موضع باطل در دام چنین استدلالی نمی افتاد و با یکی از پاک ترین و دلسوزترین یاران امام و رهبری چنین سخن نمی گفت که دشمنان و بدخواهان آن را سر دست بگیرند و هلهله کنند.
در پایان البته یک نکته هم هست . من به چشم خود حشر و نشر و مهربانی آقای علی مطهری را با بسیجیان و سخنان پرشورش در دعوت از آنها به استواری در پیمودن راهی که می روند شنیده ام. سؤالی ساده از آقای مطهری می کنم: آیا شنیده اید که در حوادث اخیر فقط در تهران 9 بسیجی مظلومانه و گمنام به شهادت رسیده اند و تعداد بسیار بیشتری به سختی مجروح شده اند و حال برخی از آنها بسیار وخیم است؟ من می دانم که بی بی سی فارسی و بوق های تبلیغاتی دیگر برای این بسیجیان صبح تا شام مرثیه نمی خوانند، و روزنامه اعتماد ملی هم از امثال آقای مطهری در تحلیل جان باختن آنها مقالات فاضلانه نمی خواهد.
اما آقای مطهری خوب است خلوتی کنند تا دریابند که این جوانان پاک بی هیچ مزد و منت و با دست خالی فقط به این دلیل خود را در مقابل امنیت مردم و آبروی نظام مسئول می دانند و تاب تحمل جولان اشرار در شهر را ندارند که به امام و اسلام و انقلاب عشق می ورزند و از این روی محنت حضور در خیابان های ناآرام شهر و مبارزه با اوباشی که امروز ابتدا و انتهای آنها کاملاً شناخته شده است را به جان خریده اند، یعنی دقیقاً همان راهی که شهید مطهری ها رفتند و بیم آن می رود که امروز فرزند نسبی آن بزرگوار یعنی آقای علی مطهری توفیق کمتری در پیمودن آن راه داشته باشد.
امید آنکه آقای علی مطهری نیز مانند فرزندان معنوی استاد شهید حقایق را آنگونه که هست ببینند.

محمد امینی

مطالب مرتبط:

ساده‌اندیشی‌اتان شما را به مؤید درون انقلابی مخالفان تبدیل کرده است

 

منبع: وبلاگ ناقوس اندیشه



کلمات کلیدی :
نوشته شده در 88/5/17:: 9:18 عصر :::: پیامها

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
طراحی توسط تک تمپ ،ترجمه به پارسی بلاگ با تی ام پی