شما را به خدا احساسات را کنار بگذارید، بعد این یادداشت را بخوانید!
عصر یکشنبه، فیلم کشته شدن "ندا آقا سلطان" را از اینترنت دانلود کردم، دیدم و متاثر شدم. به قدری ناراحت و عصبی شدم که شب را تقریبا خوابم نبرد و دیروز در محل کارم، با همکارهایم دعوا کردم.
اگر ثابت شود، برادر خود من، به سمت ندا شلیک کرده است، معتقدم که باید تاوانش را پس دهد و قصاص شود. اگر ثابت شود یک بسیجی، دست به چنین جنایتی زده است، حاضرم پای هر طوماری که درخواست اعدام او را داده است امضا کنم. اگر بی تدبیری به حدی است که به دست چنین آدمی اسلحه داده می شود، حاضرم هر طوماری که محاکمه چنین بی تدبیرهایی را درخواست می کند امضا کنم. اینها را مقدمتا گفتم تا فکر نکنید این جنایت را دست کم گرفته ام یا قصد تطهیر مجریان و مسببان آن را دارم.
***
متن زیر را بخوانید و شما را به خدا بدور از احساسات، به سئوالهایی که در ادامه آورده ام فکر کنید:
"وقتی که این اتفاق افتاد، ندا از درگیریها دور بود، یعنی در خیابانهای فرعی نزدیک امیرآباد بود. حدود یک ساعتی با استاد موسیقی اش در ماشین پشت ترافیک نشسته بود، از گرما و خستگی کلافه و از ماشین پیاده میشود. اما براساس تصاویری که مردم ارسال کردهاند، احتمالا نیروهای لباس شخصی و بسیجی در تیراندازی با نشانه گیری به قلبش میزنند..."
(کاسپین ماکان، نامزد ندا آقا سلطان، در مصاحبه با بی بی سی فارسی، ? تیر ????:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090622_mm_neda_soltan.shtml
اگر به دلیل فیلترینگ، نمی توانید به صفحه بالا بروید، می توانید همین متن را در صفحه ندا آقا سلطان در ویکی پدیا ببینید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%AF%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86)
البته خود فیلم هم گویای این است که محل گلوله خوردن ندا، مکانی دور از تظاهرات و تجمع و ناآرامی بوده است. چرا که هیچ سر و صدایی که حکایتگر تظاهرات یا اغتشاش باشد شنیده نمی شود.
حالا سئوالهای من:
به چه دلیل، یک نیروی ضد شورش، حالا چه بسیجی، چه پلیس، یک زن را که در نقطه ای دور از اغتشاش ها و بدون سر و صدا در کنار خیابان ایستاده است، باید هدف قرار دهد؟ چه دلیلی دارد که آن نیروی ضد شورش یا سرکوبگر (هر چه دوست دارید اسمش را بگذارید)، اینهمه تظاهر کننده یا اغتشاشگر (هرچه دوست دارید اسمش را بگذارید) را در صحنه شلوغی رها کند و بدون هیچ مقدمه و پیش زمینه ای به سمت زنی که صدها متر از صحنه شلوغی فاصله دارد شلیک کند؟
چرا آن نیروی ضد شورش، در محلی دور از اغتشاش ها، و در میان اینهمه "مرد"، باید یک "زن" را هدف قرار دهد؟ اگر آن زن، مشغول شعار دادن بود، یا داشت سنگ یا کوکتل مولوتف پرتاب می کرد، شاید شلیک به او، در میان اینهمه مرد، وجهی داشت. اما لحظه ای خودتان را جای یک نیروی ضدشورش بگذارید. وقتی کلمه "اغتشاشگر" یا "آشوبگر" را می شنوید، تصویری که در ذهن شما شکل می گیرد، تصویر یک "زن" هست یا "مرد"؟
وقتی می توان، شلیک به یک زن را در نقطه ای خارج از آشوبها به بسیج نسبت داد، آیا با همین منطق، نمی توان هر قتلی را که قبل و بعد از این جنایت و در هر نقطه دیگری از کشور روی می دهد به بسیج نسبت داد؟
از این طرف و آن طرف، زیاد می شنوم که در جریان درگیریهای شنبه، ?? خرداد در تهران، چند نفر مسلح نیز دستگیر شده اند. نمونه ای از حمله مسلحانه به یک حزب اللهی را در در آن روز در اینجا بخوانید. نمی خواهم بدون سند و مدرک، قتل ندا را به گردن دشمنان جمهوری اسلامی، همچون سازمان مجاهدین خلق، بیندازم. اما سابقه این جماعت نشان می دهد که برای رسیدن به هدف، از انجام هیچ جنایتی ابا ندارند. سازمان مجاهدین خلق، همان سازمانی است که اوایل دهه ????، چند کشیش را در ایران ترور کرد تا تحت فشار بودن اقلیتها را در جمهوری اسلامی ایران القا کند. این سازمان، همان سازمانی است که اوایل انقلاب در بندر ماهشهر، دختر بچه سه ساله ای به نام "فاطمه سادات طالقانی" را به این جرم که پدرش پاسدار بود، زنده زنده در آتش سوزاند. حتی اگر امروز، سازمان مجاهدین خلق، یک سازمان مرده باشد، کوردلانی که روحیه سازمان مجاهدینی داشته باشند، هنوز هستند.
ما ایرانیها، اصطلاح و ضرب المثل "پیراهن عثمان درست کردن" را داریم که اشاره ای به یک واقعه تاریخی است: زمانی که قاتلان عثمان، با ادعای خونخواهی او، در برابر امام علی(ع) ایستادند و لباس خونین عثمان را پرچم خونخواهی دروغین خود قرار دادند.
***
یادداشت تکمیلی:
حداقل دو روایت از تیرخوردن ندا وجود دارد:
?- تیراندازی که در ترک یک موتورسوار نشسته بوده است، او را هدف قرار داده است.
نمونه ای از این روایت را در اینجا بخوانید:
http://www.iranianuk.com/article.php?id=38791
?- او را از بالای یکی از ساختمانهای مجاور هدف قرار داده اند.
نمونه ای از این روایت را در اینجا بینید:
http://freedomvatan.blogspot.com/2009/06/blog-post_6883.html
وجود همین دو روایت ضد و نقیض، نشان می دهد که کسی به درستی ضارب را ندیده است. پس چگونه می توان هویت تیرانداز را مشخص کرد و او را به نیروهای بسیج یا پلیس منتسب کرد؟
جالب اینجاست که در صفحه مربوط به ندا آقا سلطان در ویکی پدیا نیز، به اینکه او از چه ناحیه ای مورد هدف قرار گرفته، اشاره نشده است.
اگر از غیر عادی بودن وجود دو فیلم از لحظه جان دادن ندا بگذریم و آن را به خاطر وفور گوشی های موبایل دوربین دار در دست مردم، عادی بدانیم، مساله غیر طبیعی دیگر، کیفیت بالای فیلمی است که از این لحظه وجود دارد. کیفیت این فیلم از کیفیت فیلمهایی است که با گوشی های موبایل می توان گرفت بالاتر است. تو گویی تصویربرداری آماده، در جایی ایستاده است و به همکار تیراندازش سفارش کرده است کسی را در نزدیکی من هدف قرار بده، تا من از او فیلم بگیرم.
***
راستی یک سئوال دیگر: کسانی که به حق، از کشته شدن "ندا آقا سلطان" ناراحت هستند، آیا از کشته شدن دختری که در تاریخ ?? خرداد ????، در بلوار کشاورز تهران به خاطر در دست داشتن پوستر احمدی نژاد، به صورت او و دو دختر همراهش اسید پاشیده شد هم ناراحت می شوند؟
----
در همین رابطه بخوانید:
درباره قتل ناجوانمردانه و مشکوک یک هموطن
منبع: وبلاگ یهود شناخت
کلمات کلیدی :