دیروز، انگار بار دیگر علی(ع) بود که به خطبه ایستاده بود، اما نه در کوفه و در میان مردمی که قدر او را نمی شناختند و به روز حادثه تنهایش می گذاشتند، بلکه در تهران، ام القرای کنونی جهان اسلام و در حلقه توده های بهم فشرده و عظیم ملتی که در اجرای فرمان ولی خدا سر از پا نمی شناسند، از «باید»ها که می گفت، ملت با تکبیرهای بلند و برخاسته از ژرفای دل با او همدلی می کردند؛ به این نشان که ای ولی خدا! «از تو به یک اشاره و از ما به سر دویدن» و نوبت به «نباید»ها که می رسید، خروش مردم، سقف آسمان را می شکافت که «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند». وقتی با مراد غایب - که خود سایه اوست- به نجوا ایستاد، بغض جمعیت ترکید، دعا و اشک به هم آمیخت که «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد»... نسیمی وزیدن گرفت، گویی به نوازش آقا آمده بود و ابری به بارش آمد و همراه با جماعت گریست... بغض آسمان هم ترکیده بود... کلام آقا، ولی مثل همیشه فصل الخطاب بود و غیر از بخش پایانی آن، همه شیرین و روح نواز...
¤¤¤
30 سال پیش که امام راحل ما(ره) «دین» و «سیاست» به هم آمیخته در اسلام ناب و جدا شده از دوران بنی امیه و بنی عباس را بار دیگر به هم آمیخت و جمهوری اسلامی ایران را بنا نهاد، نظام سلطه جهانی با همه توان به مقابله با «اسلامیت» نظام برخاست و دنباله های داخلی آن، نق زدن آغاز کردند که تاکید بر «اسلامیت» باعث کمرنگ شدن «جمهوریت» شده است! بی آن که حضور گسترده و کم نظیر و همیشگی «جمهور مردم» در تمامی مقاطع 30 ساله را به روی خود آورند!
مقابله با «اسلامیت» که مخصوصاً طی دوران اصلاحات و از سوی برخی مدعیان نفوذ کرده در این جبهه و با هماهنگی محافل بیگانه در تمامی عرصه های سیاسی و فرهنگی ادامه داشت، نهایتاً راه به جایی نبرد و مردم از 7 سال قبل، «سراب آب نمای» مدعیان اصلاحات را وانهادند و به آموزه های اصیل خط امام(ره) روی آوردند. این رویکرد، که با چشیدن طعم شیرین اصولگرایی و گفتمان امام و انقلاب همراه بود، روز به روز گستره بیشتری یافت تا آنجا که در انتخابات بی نظیر و شکوهمند 22 خرداد، حضور 40 میلیونی مردم و شرکت 85 درصدی آنان، اردوگاه نظام سلطه جهانی را با ضربه ای سنگین تر از همیشه روبرو کرد. حضور 85 درصدی مردم در انتخابات کمترین تردیدی باقی نگذاشته بود که نظام جمهوری اسلامی ایران هر دو عنصر «اسلامیت» و «جمهوریت» را در بالاترین درجه ممکن و فراتر از حد انتظار در خود جای داده است، بنابراین جدا کردن «اسلام» از «جمهور» که همه تلاش 30 ساله دشمن را به خود اختصاص داده بود، نه فقط به جایی نرسیده، بلکه نتیجه ای معکوس به بار آورده بود. مروری- هرچند گذرا- بر اخبار و گزارش هایی که خبرنگاران خارجی و دیپلمات های غربی مقیم ایران در اولین ساعات پس از آغاز رأی گیری به مراکز متبوع خود مخابره کرده اند و نیز، تحلیل ها و تفسیرهای اولیه مقامات سیاسی و استراتژیست های آمریکایی و اروپایی به وضوح از شوک شدیدی حکایت می کند که از انتخابات بی نظیر 22خرداد و حضور 85 درصدی مردم در آن دریافت کرده اند.
گفتنی است یکی از نامزدهای ریاست جمهوری که آشکارا شعار «تغییر» می داد کمترین آراء ممکن، یعنی حدود 8/0درصد از 85درصد کل آرای مردم را به دست آورد- کمتر از 400 هزار رأی- یعنی فقط 8/0 درصد از رأی دهندگان خواستار «تغییر» بوده اند. اکنون با توجه به این که در جریان رفراندوم برای انتخاب نظام جمهوری اسلامی ایران، 2/98درصد از مردم خواستار نظام جمهوری اسلامی بوده و فقط 8/1 درصد آنان نظام دیگری را می پسندیدند، به آسانی می توان نتیجه گرفت که مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به سال 58 نه فقط - برخلاف تبلیغات گسترده دشمنان- بیشتر نشده اند بلکه تعداد آنها یک درصد نیز کاهش یافته است، که این نیز گواه غیرقابل تردید دیگری بر گسترش دامنه باورمندی مردم به نظام جمهوری اسلامی ایران است.
و اما، دشمن سیلی خورده از حماسه 22خرداد و ناامید از تلاش 30 ساله برای جدا کردن اسلامیت از جمهوریت، اکنون با توجه به آنچه گذشت در پی راه کاری برای مقابله با «جمهوریت» می گشت. توضیح آن که آمریکایی ها چندماه قبل از انتخابات پیروزی چشمگیر اصولگرایان را پیش بینی کرده بودند و دقیقاً به همین علت و برای زیر سوال بردن نتیجه انتخابات، پیشاپیش شایعه تقلب در انتخابات را ساخته و در شیپور فریب خویش دمیده بودند، ولی مردم سلامت انتخابات را طی 30 سال گذشته بارها آزموده بودند و حضور پرشور آنان خود گویاترین گواه براین باور بود. بنابراین دمیدن در توهم تقلب در انتخابات با توجه به ساختار نظام و گردش کار دقیق و قانونمند انتخابات، نمی توانست راه به جایی ببرد. مخصوصاً آن که حضور 40 میلیونی و شرکت 85درصدی مردم که برای آنان غیرقابل انتظار بود، راه را بر هرگونه توهم پراکنی بسته بود اما، در این هنگام جماعتی که به گواهی نظرسنجی ها و ده ها شاهد و قرینه دیگر از ابتدا نیز پیروزی آنان دور از انتظار بود در اقدامی سؤال برانگیز که ان شاءالله از روی غفلت بوده است! این فرصت- بخوانید بهانه- مورد نیاز دشمن را در اختیارش نهادند و با القای گسترده این توهم که در انتخابات تقلب شده است! جمعی از هواداران پاک دل و بی غرض را به خیابان ها کشیدند و گروه هایی از اراذل و اوباش اجاره ای را در میان آنها جای داده و به آشوب و غائله آفرینی روی آوردند. همزمان با این اقدام مشکوک مقامات آمریکایی، اروپایی و صهیونیستی با همه توان به حمایت از این جریان و مخصوصا هواداری از آشوبگران برخاستند و در حالی که رأی 40 میلیونی و شرکت 85 درصدی مردم در انتخابات مرز روشن و پررنگی میان «ملت» از یکسو و دشمنان بیرونی کشیده بود. برخی از خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا و تشنه قدرت و مقام با جرزدن در بازی سالم و قانونی رقابت-ان شاءالله بی آن که بدانند و بخواهند- به یاری دشمن برخاستند و با همراهی و حمایت نظام سلطه بین الملل، کوشیدند این مرز روشن و پررنگ میان ملت و دشمن را به مرزبندی درون ملت تبدیل کنند و عجیب و تأسف آور آن که برای تأمین منافع حقیر مادی و دنیایی خود که ارزشی بیش از یک «دستمال» نداشت، حاضر شدند « قیصریه»ای را به آتش بکشند.
بهانه های خواص آلوده- و نه مردمی که اکثراً بی خبر از اصل ماجرا بودند- به اندازه ای سخیف و مسخره بود که جرأت در میان گذاشتن آن با مردم را نیز نداشتند. در انتخابات تقلب شده است! خب! در کدام صندوق؟ کدام حوزه؟ مگر نمایندگان شما در تمامی حوزه ها و صندوق ها از آغاز تا پایان شمارش آراء حضور نداشتند؟! مگر در تبلیغات تلویزیونی و پیش چشم دهها میلیون نفر از مردم ادعا نمی کردید «بنده اگر با مشکلی روبرو شوم به قانون مراجعه می کنم، برخلاف فلانی که در فلان جا و بهمان جا قانون را نادیده گرفته است»؟!، پاسخ به همه این پرسش های منطقی، فقط هو و جنجال هماهنگ داخلی و خارجی بود و تکرار این خواسته غیرقانونی و دشمن پسند که انتخابات باید باطل شود!! چرا؟! چون به نفع ما نبوده است!! حق مردم چه می شود؟!... به ما مربوط نیست؟! قانون مداری چه؟! و...
آخرین بهانه بعد از ناکارآمدی بهانه های دم دستی این بود که احمدی نژاد رجل سیاسی نیست و نباید صلاحیت او تائید می شد!!... بخوانید اصلاً چرا کاندیدا شد! مسخره نیست؟! معلوم است که هست. و احتمالاً برخاسته از نوعی عصبانیت و نه، خدای نخواسته لجاجت با ملت.
دیروز رهبرمعظم انقلاب ضمن تاکید بر این واقعیت که تمام 40 میلیون رأی دهنده صاحب نظام هستند و رقابت سلیقه های سیاسی، از یکسو طبیعی و از سوی دیگر بعد از پایان انتخابات، بایستی به رفاقت تبدیل شود، آب پاکی را روی دست های ناپاک آمریکا و اسرائیل ریختند! و با صلابتی مثال زدنی از ایستادگی در برابر خواسته های غیرقانونی خبر داده و جناح های سیاسی را به برادری و دوستی دعوت فرمودند.
سخنان دیروز آقا هم «فصل الخطاب» است و هم «اتمام حجت» و انتظار آن است که همگان رأفت رهبری در اوج صلابت و نصیحت ایشان در قله اقتدار و قدرت را پاس بدارند و هر دو سوی ماجرا قدر «نعمت ولایت» که موهبتی الهی است را بدانند. دشمنان بیرونی و غفلت زدگان داخلی و برخی از آلودگان بدسابقه نیز باید پنبه ابطال انتخابات را که اهانت به مردم، خیانت به اسلام، دشمنی با جمهوریت و نظام و همراهی با دشمنان است از گوش خویش خارج کنند ، آرامش مردم شریف و شیرینی حضور حماسی و 40 میلیونی آنان را برای رسیدن به جیفه حقیر مادی و گروهی خود بر هم نزنند که ادامه ماجرا به نفع آنها نیست. زیرا در عصر کنونی که عصر خمینی(ره) است، دیگر علی(ع) تنها نیست و به جای درد دل با چاه بی زبان و ساکت نخلستان های کوفه با مردان و زنان پاکباخته و پا به رکاب ولایت سخن می گوید و همه جا از او به یک اشاره است و از عاشقان سینه سرخ به سردویدن.
منبع: یادداشت روز کیهان
کلمات کلیدی :